نازنیننازنین، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 6 روز سن داره

نازنین جون

بدون عنوان

سلام عشقم..سلام خوشگلم..سلام مامانم..سلام عسلم الهی مامان فدات بشه  اینروزا اینقدر خوب دستشویی تو نیگه میداری..فدات بشه مامان خیلی دوست دارم..اخ چقدر امروز اتیش سوزوندی وروجکم  تازه اصلنم حاضر نبودی شورت و شلوارتو بپوشی هرچند بعضی وقتا شیطنت میکنی یکمی از جیشاتو تو شورتت جا میزاری اما خب این شورتهای اموزش صورتی و شیری رنگت به دادم  میرسن...جیگرمی عسلم وقتی میگی جیش داری مامانی بهت میگه نازنین بهش بگو نیا نیا اینجا نه بهش بگو نیا الان صبر کن فدات بشم میگی باشه..البته خیلی اتیش میسسوزونی اما قربونت بره مامان...دیگه اینکه اهان روزایاول بهت میگفتم نازنین جیش تو  شلوار..تو میگفتی نه نه..میگفتم  تو شورتت..میگفتی نه نه..م...
24 ارديبهشت 1392

بدون عنوان

چقدر مامانی اینروزا خستس خیلی بالاخره قرار شد نازنین خانوم و از پوشک بگیریم دقیقا از دیروز شروع شده..اره یکمی دیر شده اما خب یادمه پارسال همینموقعه ها همینکارو انجام دادم وناموفق بودم دیگه اینکه اهان...اوم خب تا حدی خانوم کوچولومون همکاری میکنه..البته یکی درمیون..مامانی   خیلی خسته اس..نمیدونم چرا دیگه میلی به نوشتن ندارم نمیدونم چرا شاید شیطنت نازنین ..خستگی های مزمنی شده..
19 ارديبهشت 1392
1